پروفیلهای آلومنیوم دوجداره اختصاصی وترمال بریک
در مورد تفاوتهايي که ميان درب و پنجرههاي UPVC و آلومينيومي وجود دارد مطالب زيادي نوشته شده و بحثهاي طويلي صورت گرفته است.
اما چنانچه بخواهيم مطالب عنوان شده در اين زمينه را جمعبندي کرده و به صورت خلاصه و مفيد درآوريم ميتوان به موارد ذيل اشاره نمود :
1- استحکام و قدرت خمشي : براي آنکه يک پنجره يا درب به خصوص در ابعادي که هر روزه بزرگتر و فراختر در طراحيها لحاظ ميگردد و همچنين بدليل وزن بالاي شيشة دو جداره کارايي درست خود را داشته باشد، به ميزاني از استحکام و قدرت خمشي نياز است که با مقايسة دو مقطع پنجرهي آلومينيومي با پروفيل اختصاصي و آلياژ 6063 و يک پنجرة UPVC قابل تشخيص فوري است. عمده قدرت پروفيل UPVC از يک پروفيل U شکل گالوانيزه تأمين ميشود که گاهي بدليل مخفي بودن در محصول نهايي در کيفيت آن کوتاهي ميشود. لذا به وضوح قدرت خمشي يک پروفيل آلومينيومي چند برابر يک پروفيل UPVC است.
2- سختي : اين خصوصيات محصولات در کاربري آن و بخصوص در مرور زمان درک ميشود. سختي آلومينيوم 27 برابر UPVC است که اين موضوع باعث برتري چشمگير استفاده از آلومينيوم در مقابل UPVC ميشود به هر حال سختي UPVC به قدري کم ميباشد که حتي چوب 4 برابر از UPVC سختتر است.
3- اتصالات : در پنجرههاي UPVC اتصالات تنها در قسمتهاي بيروني و قابل رويت به خصوص در کنجها با سيستم جوش تأمين ميشود. حتي در پروفيل U گالوانيزه که در سر تا سر پروفيل ميگردد اين کار صورت نميگيرد. در پنجرههاي آلومينيومي با تکيه بر چند اتصال رايج به خصوص يراق آلات پيچ و پرچي و همچنين پانچ با استفاده از لقمههاي توپر آلومينيومي قدرت اتصال به نحوي فوقالعاده و غيرقابل قياس بالاست.
4- نصب يراق آلات :
با وجود مشابهت بسيار در يراقآلات هر دو سيستم و تنوع مارکهاي مختلف بدين لحاظ لولاها و دستگيرهها و ديگر يراقآلات در پنجرههايUPVC مستقيماً روي پروفيلهايي از همان جنس نصب ميگردد که در اثر وزن بالا و استفادهي مکرر به مرور زمان پروفيل در محل اتصال از عنصراتصال دهنده مثل پيچ ضعيفتر بوده و اصطلاحاً جا باز ميکند که در اثر اين عمل ما به وفور شاهد افتادگي لنگه و ساير تغيير شکلها در پنجرهي UPVC هستيم که اين اتفاق به مراتب کمتر در آلومينيوم ميافتد چون يراقآلات مستقيماً به فلز آلومينيوم متصل هستند.
5- سيستمهاي کشويي :جنسيت پراصطکاک و خمشي که در ذرات UPVC است ايجاد مشکل کرده و باعث شده دربها و پنجرههاي کشويي از جنس UPVC بسيار کم توليد شود و تقريباً بيشتر شرکتهاي معتبر در اين زمينه مبادرت به توليد چنين محصولي نميکنند. البته بعضي از شرکتها با استفاده از يراقهايي که اصطلاحاً به آنها (فولکس واگني) ميگويند توليد اين محصول را انجام ميدهند که در مقابل درب و پنجره کشويي آلومينيومي که فاقد اين اشکالات است چندان مورد توجه قرار نميگيرد.
6- رنگپذيري :UPVC اساساً قابليت رنگآميزي ندارد و براي توليد محصولات رنگي بايد هنگام توليد پروفيل گرانولهاي رنگي اضافه گردد آن هم در طيف محدودي از رنگها که اين کار سخت و غيرقابل توصيه است و از کيفيت پروفيل به وضوح ميکاهد.
در حاليکه رنگهاي پودري الکترواستاتيک با تنوع فوقالعاده بيش از 200 رنگ متنوع را در اختيار مصرفکنندگان پروفيل آلومينيوم ميگذارد که در کوره سخت شده و ضد ضربه و ريختگي است.
علاوه بر آن تنوع و زيبايي يک سيستم پوشش و رنگآميزي ديگر يعني آنادايز تنها در آلومينيوم قابل استحصال است.
در سيستمهاي پوششي ديگر نظير طرحهاي چوب و سنگ و غيره که اختصاراً به آنها دکورال نيز گفته ميشود، در مورد پروفيلهاي UPVC توسط استيکر يا برچسب تأمين ميشود اما در مورد پروفيلهاي آلومينيوم با رنگهاي چاپي و سختشدن در کوره دوام و زيبايي دو چنداني دارد.
7- مقاومت در برابر آتش :
UPVC در دماهاي پايين تغيير شکل داده، فرم خود را از دست ميدهد. در دماهاي به نسبت کمي بالاتر نيز به طور کامل ذوب شده و ميسوزد که در اين حالت دود ناشي از سوختگي خفهکننده و مسمومکننده ميباشد. آتش نيز موجب از بين رفتن درب و پنجره ميگردد.
اما آلومينيوم در دماهاي بالا نيز شکل و جنس خود را حفظ ميکند و تنها در دماهاي بسيار بالا که تقريباً کلية اجزا ساختمان نابود ميشوند آلومينيوم نيز از بين ميرود آن هم به يکباره نه به تدريج.
8- کالاهاي سرمايهاي :UPVC به هيچ عنوان بازيافت نميشود و جزء محصولات مضر براي چرخهي طبيعي محيط زيست است. اما آلومينيوم به عنوان يک عنصر طبيعي پرمصرف بعد از حتي چند قرن داراي قيمت ميباشد و به عنوان کالايي سرمايهاي به آن نگاه ميشود و به سادگي و صرف هزينهاي کم قابل بازيافت و توليد مجدد قرار ميگيرد.
9- مقاومت در برابر شرايط اقليمي :
UPVC در بازة زماني دمايي طبيعي نيز کيفيت خود را از دست ميدهد. يعني در دماي بالاي حد طبيعي که قبلاً نيز به آن اشاره شد و همچنين در سرماي طبيعي تغييرشکل ميدهد، يا اينکه سخت شده و دچار ترک خوردگي و شکنندگي ميشود. همچنين UPVC در برابر نور آفتاب دچار تغيير رنگ و زردشدگي ميگردد چنانچه حتي پوششهاي ضد اشعه U.V که کيفيت ميزان استفاده از آنها براي مصرف کننده قابل آزمايش نيست و بيشتر به جملهاي زيبا و تبليغاتي تبديل شده حتي در صورت استفادة صحيح نيز کارايي و دوام مطمئني را به تجربه از خود نشان نداده است. اين در شرايطي است که مقاومت آلومينيوم در برابر شرايط اقليمي فوق واضح است و احتياجي به توضيح ندارد.
10- اتلاف انرژي :
بارزترين برتري UPVC به آلومينيوم که اغلب موجب فخر و قلمفرسايي ميگردد، پايين بودن ضريب انتقال حرارتي آن است که البته با وجود محصول ترمال بريک (Thermal break) آلومينيومي اين برتري از بين ميرود. با اين وصف خوب است ميزان تفاوت در زمينهي اتلاف انرژي يک محصول UPVC و يک محصول غيرترمال بريک آلومينيومي و در واقع معمولي را نيز بسنجيم.
بيشترين اتلاف انرژي در درب و پنجرهها به جهت هوابندنبودن آنها و کوران هوايي است که ايجاد ميکنند. دو محصول فوق در صورت ساخت صحيح هر دو هوابند هستند. در وهلة دوم، 90% سطح درب و پنجره را شيشه تشکيل ميدهد که باز در هر دو مورد شيشههاي دو جداره يکسان هستند و تفاوتي در اين بين نيست. لذا تفاوت دو محصول مشابه تنها در جايي است که حدود 5% سطح ميتواند باشد. يعني اگر ضريب انتقال حرارتي آلومينيومي را حداکثر هم فرض ميکنيم و ضريب انتقال حرارتي UPVC را به طور مثال صفر (که البته چنين نيست) باز هم اتلاف يک پنجرة آلومينيومي معمولي و غيرترمال بريک حداکثر ميتواند 5% بيشتر از UPVC باشد که در واقع کمتر از اين ميزان صحيح است و اين عددي است که تقريباً به لحاظ تناسب قابل چشمپوشي است.